ن : حمیــدشیخ حسینی
ت : پنج شنبه 7 فروردين 1393
ز : 2:44 بعد از ظهر |
+
می زند شب سکه از گیسوی تو
می دود آیینه با سر سوی تو
می پرد رخسار مه از روی شرم
آب می رقصد به شوق روی تو
در قفس، مرغان به شوقت زنده اند
معجزه موساست در بازوی تو
پا به پای فتنه بیدار مدام
آفتابی در خم ابروی تو
می زند پر در هوایت آرزو
سایه زانو می زند در کوی تو
دل به دریا می زند غواص عشق
تا که جا گیرد دمی پهلوی تو
جلوه می گیرد لب سبز بهار
گر گذارد شانه بر زانوی تو
تا ابد از قله های شب گذشت
آن که مست افتاده از جادوی تو
ریشه در حسن تو دارد آفتاب
دستگیر سایه گردد موی تو
در دل تارخ ها ، اسطوره شد
سربدار خصلت نیکوی تو
کریم الله قائمی
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
شبــــــ و شعـــر،
،
:: برچسبها:
رقص آب ,
شاعر شب ,
شب و شعر ,
کریم الله قائمی ,
شب ,
شاعر ,
ژنرال ,
,